صفحه 1
استاندارد
هر فلز ، مانند سیم و زر ، نشد |
هر چه سرخ است ، لالۀ احمر نشد |
سیرت پیغمبری ، شد شرط راه |
هر که چوپان بود ، پیغمبر نشد |
استاندارد
بیا ای دل دوباره پر بگیریم |
سراغ قبر پیغمبر بگیریم |
به یاد نالۀ جانسوز زهرا |
طناب از بازوی حیدر بگیریم |
ادامه مطلب ←
استاندارد
مولا حسن ، جعده ، چه کرده ، با تو |
اشعث ، امام جعده بوده ، یا تو |
مولا حسن ، جانها ، فدای آهت |
جعده ، چه کرد ، با آخرین نگاهت |
مولا ، چه گفتی ، با برادرانت |
زینب ، چه دید ، در آخرین زیارت |
مولا حسن ، زینب ، چه دیده در طشت |
بی بی ، چرا دست بر کمر زد ، بنشست |
ادامه مطلب ←
استاندارد
قربون غربت ، مظلومیت ، امام حسن |
فدای قبر غریب و مظلومت ، امام حسن |
کاشکی ، مظلومیتت ، روزی عیان میشد ، آقا |
گهی از غربت ، غربتت ، بیان میشد ، آقا |
ادامه مطلب ←
استاندارد
مسموم گشته ، نوگل ، قرآن زهرا |
مظلومیش ، مظلوم مانده ، جان زهرا |
|
سوزانده داغ مجتبی ، دلهای عالم |
مظلوم رفته ، همچونان ، زهرا و خاتم |
ادامه مطلب ←
استاندارد
اینک ، از شام بلا ، آل پیمبر میرود |
تا ببوید ، لالههای ، سرخ پرپر ، میرود |
با مدال صبر و پیروزی و فتح ، افتخار |
یادگار حیدر و زهرای ، اطهر ، میرود |
ادامه مطلب ←
استاندارد
زینب ، رسول صبر است ، پا روی فرق غم زد |
او بر فراز هستی ، با دست خود ، علم زد |
زینب ، رسول صبر است ، پا روی فرق غم زد |
او بر فراز هستی ، با دست خود ، علم زد |
ادامه مطلب ←
استاندارد
بار رسالت همۀ انبیاء ، به دوش |
فرمان ختم الانبیاء محمد ، در برابر است |
زینب ، صبر را ، ز صبر و شجاعت ، خجل نمود |
سر زیر پای او نهاده ، صبر چو ، از صبر ، برتر است |
ادامه مطلب ←
استاندارد
ای عاقلان ، دیگر ز محرمها نپرسید |
رمز محرم را ، دگر از ما نپرسید |
عالم هلال و نقطۀ بالا ، حسین است |
هستی شده ، یک نقطه در بالا ، نپرسید |
استاندارد
در ریل انتظارم و دائم فراریم |
معلوم نیست به جستجوی چه کاریم |
افتادهام به فکر سرانجام انتظار |
عمری در اسارت این زخم کاریم |
زخم است روح من ، خسته جان ز درد |
ای عاقلان ، در اسارت چه استتاریم |
چه پردۀیست فتاده ، به چشمان من |
ای وای ، ز پردۀ بیاعتباریم |
ادامه مطلب ←
سلام بر شهر من
شهرستان شهیدپرور نیر یزد