زخمهای دل مداوا میشود ، با دست صاحب اقتدار |
صاف کن آئینه جان ، تا بگیرد ، دل قرار |
برگهای زرد پائیزی ، بده در دست باد |
تا برُوید فصل زیبا و دل انگیز ، بهار |
استاندارد
زخمهای دل مداوا میشود ، با دست صاحب اقتدار |
صاف کن آئینه جان ، تا بگیرد ، دل قرار |
برگهای زرد پائیزی ، بده در دست باد |
تا برُوید فصل زیبا و دل انگیز ، بهار |
دلم داغ علی دارد به دل ، امشب |
گُل باغ علی دارد به دل ، امشب |
گُلی کز درد جانکاهی حکایت میکند هر دم |
دل از داغ علی دارد به دل ، امشب |
بیا ای دل دوباره ، پر بگیریم | سراغ قبر پیغمبر بگیریم |
بیا نالۀ جانسوز زهرا | طناب از بازوی ، حیدر بگیریم |
به یاد آن سکوت ، سخت مولا | سر خود را کنار ، در بگیریم |
فاطمه ، آرامش روح و روان | زیور و آسایش ، افلاکیان |
فاطمه ، یعنی چراغ ، انس و جان | عِطر روح انگیز ، گلبانگ اذان |
فاطمه ، یعنی فراتر از بشر | گَرد زیر مَقدَمَش ، شمس و قمر |
فاطمه ، کفو وصّی و هم ، ولی | مرحم ، آه جانسوز ، علی |
دیده آبستن یاقوت ، به عشق زهراست | دل همه فاطمه گوید ، پی مشق زهرا است |
عقل ، حیران شد ، در صبر و سکوت مولا | بوستان سینهام ، فاتح عشق زهرا است |
زهرای من ، قربان پهلوی شکستهات | جانم فدای محسن ، در خون نشستهات |
جان علی ، لب باز کن ، زهرای مظلوم | زینب ، چرا تنها در محمل نشسته است |
بیبی ، چه شد دندان پیغمبر شکستند | فرق علی ، بیبی ، چرا دستمال بستهات |
من در حضور توام ، ای همه حضور | چشمان من ، چه کنم ، هست کور کور |
هی ناله میکنم که بیا تا ، ببینمت | هی میدهم شعار ، بفرما دگر ظهور |
دل هوس کرده بیاید به بیابان منا | تو منی و مشعر و رکن منی ، پیش منا |
دل هنوز میدود ، در پی آن خاک سیاه | از حطیم فاصله داریم ولی ، پیش منا |
فرمانروای دین سرمد آمد | پیغمبر صبر و اجر و رحمت آمد |
هستند اگر فرشتگان دست افشان | چون عطر دل انگیز محمد آمد |
میسوزد استخوان و طبیبم نمیرسد | هی میکنم فغان ، طبیبم نمیرسد |
داروی دردِ ، بیدوای دلم ، دست دلبر است | این غم کجا بر که حبیبم ، نمیرسد؟ |
کورم که میکنم فرار و گمانم دور ماست | هستم کر و ندای طبیبم ، نمیرسد |