دلم داغ علی دارد به دل ، امشب |
گُل باغ علی دارد به دل ، امشب |
گُلی کز درد جانکاهی حکایت میکند هر دم |
دل از داغ علی دارد به دل ، امشب |
به الماس سرشکم میکَنم چاهی که مولایم |
ز پا افتاده دور از چاه دارد درد دل ، امشب |
بیا زینب، یتیمان چشم در راهند و مولا خفته در بستر |
گرفته کودکی، ظرفی، غذا در آن بهل ، امشب |
یتیمان شیر آوردند تا مولا کند افطار |
دل از افطار خونین علی گشته خجل ، امشب |
به محراب عبادت فُزت و و رب الکعبه چون فرمود |
زمین و آسمان لرزید، عدّو شد مضمهل ، امشب |
پاسخ دهید